بخش پنجم؛ مقصود نهایی هدایت به صراط مستقیم| ۱
امتیاز رهبران دینی
روال تربیت دینی اینگونه است: قبل از اینکه شکم فرد را پر کند روحش را پر میکند و قبل از اینکه پوست او را چاق کند مغزش را چاق میکند! نه از درِ خانهاش او را ناامید و مأیوس برمیگرداند و نه بدون احراز لیاقت به او چیزی میدهد.
«رهبر دینی» معتقد است که انسان، زنده است به جان آدمیّت نه به شکم و رودهی حیوانیّت. شکم و رودهی مردم را پر کردن و مغزها را خالی از فهم و معرفت نگه داشتن، الاغ پرورانیدن است و چاه پر کردن!
«رهبر دینی» معتقد است که دانشگاه و دانشسرا ساختن بدون درس خداپرستی دادن و فضایل انسانی آموختن، در واقع طویله ساختن است و مشتی موجودات شَهَوی پرورانیدن و بر کرسیهای وزارت و وکالت و قضاوت نشاندن و امّتی را به تباهی کشاندن.
«رهبر دینی» معتقد است که اوّل باید غذای ایمان و معرفت خدا به جان بشر داده شود و پس از آن نان به شکمش و دانش به مغزش داده شود. این، امتیاز رهبران دینی از رهبران دنیایی است.
امتیاز رهبران دنیایی!
«رهبران دنیایی» تمام توجّهشان روی پوست بشر است، تمام همّشان این است که شکمها را پر کنند و قامتها را بیارایند. امّا رهبران دینی میکوشند اوّل جانها را مملوّ از نور ایمان و معرفت به خالق سبحان کنند و آنگاه شکمها را پر از نان و مغزها را پر از دانش سازند تا این مغزهای دانشمند و شکمهای سیر زیر سایهی ایمان به راه انسانیّت بروند و دست به خیانت و جنایت نیالایند؛ زیرا تمام بدمستیها و عربدهکشیها زیر سر همین دانشمندان بیایمان و شکمهای سیر بیایمان است؛ به همین خاطر است که میبینیم در پرتو اوّلین شعاع آفتاب وحی که بر قلب مبارک پیامبر خاتم(ص) تابیده است، سخن از ایمان به خدا به میان آمده و آنگاه از علم و قلم نام برده شده است که:
إقْرَأ بِاسْمِ رَبِّکَ الَّذِی خَلَقَ... اَلَّذِی عَلَّمَ بِالْقَلَمِ.[1]
یعنی، آن تعلیم و تعلّم و خواندن و نوشتنی مطلوب است که در سایهی ایمان به خدا باشد.
نمونهای از نحوهی تربیت دینی
یک نمونه از نحوهی تربیت دینی، از حضرت امام سیّدالشّهدا(ع) عرض میکنیم که:
مرد عربی خدمت آن امام بزرگوار آمد و اظهار حاجت کرد که بدهکارم و از ادای دینم عاجز شدهام و چون کریمتر از شما خاندان رسول، کسی را سراغ ندارم نزد شما آمدهام.
امام(ع) فرمود: بسیار خوب، من هم سه مسأله از تو میپرسم. اگر یکی را جواب درست دادی یک سوّم محتوای این کیسه را که نزد من است به تو میدهم و اگر دو سؤال را جواب درست دادی دو سوّم آن را میدهم و اگر هر سه سؤال را جواب صحیح دادی تمام این کیسه مال تو باشد. مرد سائل گفت:
«یَابْنَ رَسُولِ اللهِ. أمِثْلُکَ یَسْألُ عَنْ مِثْلی».
آیا کسی مانند شما از کسی مانند من چیزی میپرسد؟! [عالم از جاهل چه میپرسد؟].
امام(ع) فرمود: من از جدّم رسول خدا(ص) شنیدم که میفرمود:
«اَلْمَعْرُوفُ بِقَدْرِ الْمَعْرِفَةِ».
احسان به هر کسی باید به اندازهی شناخت و معرفتش باشد.
آن مرد هم گفت:
«سَلْ یَابْنَ رَسُولِ اللهِ. لا حَوْلَ وَ لا قُوَّةَ إلاّ بِاللهِ».
بفرمایید، امیدوارم به حول و قوّهی خدا جواب بدهم.
امام فرمود:
«أیُّ اْلاَعْمالِ أفْضَلُ».
کدام عمل از همه بالاتر و برتر است؟
آن مرد جواب داد:
«اَلاِیمانُ بِاللهِ». ایمان به خدا.
امام از عمل سؤال کرده و او در جواب، سخن از ایمان به میان آورده است. این نشان میدهد که ایمان نیز «عمل قلب» است و مولّد سایر اعمال است. سپس امام(ع) فرمود:
«فَما نَجاةُ الْعَبْدِ مِنَ الْمَهْلَکَةِ».
راه خلاصی از هلاکت چیست؟
آن مرد در جواب گفت:
«الثِّقَةُ بِاللهِ».
توکّل به خدا [با خدا پیوند داشتن و کارها را به او واگذار کردن].
سپس آن حضرت فرمود:
«فَما مُزَیِّنُ الْمَرْءِ». آنچه زینتبخش مرد است چیست؟
آیا لباس فاخر، مرکب زیبا و مسکن اعلا مایهی زینت مرد است؟ اینها که زینتبخش مردان نیست.
رِجالٌ لاتُلْهِیهِمْ تِجارَةٌ وَ لا بَیْعٌ عَنْ ذِکْرِ اللهِ...[2]
مردانی که سوداگریهای دنیا آنها را از یاد خدا باز نمیدارد.
اینها واقعاً رجال و مَردند؛ بقیه کودکصفتانی هستند که با بازیچهی دنیا بازی میکنند. زینت مرد چیست؟ او جواب داد:
«عِلْمٌ مَعَهُ حِلْمٌ».
زینت مرد، علمی است که همراهش حلم است.
آن حضرت(ع) فرمود: اگر نشد چه؟ گفت:
«مالٌ مَعَهُ کَرَمٌ».
مالی که کنارش کَرَم و بزرگواری است.
فرمود: اگر نشد چه؟ گفت:
«فَقْرٌ مَعَهُ صَبْرٌ».
فقری که با صبر و شکیبایی همراه است.
فرمود: اگر این هم نشد چه؟ گفت:
«فَصاعِقَةٌ تَنْزِلُ مِنَ السَّمآءِ فَتُحْرِقُهُ».
آتشی از آسمان نازل گردد و او را بسوزاند.
آدمی که نه علم توأم با حلم دارد، نه مال توأم با کرم و نه فقر توأم با صبر، این چنین آدمی سزاوار این است که با صاعقهی آسمانی بسوزد و خاکستر شود.
امام از جواب او تبسّمی کرد و فرمود: احسنت آفرین بر تو، نیکو جواب دادی. آنگاه کیسهای را که پر از هزار دینار بود به او عطا کردند و انگشتریِ مخصوص خودشان را هم از انگشت درآورده و به او دادند و فرمودند: این کیسهی دینار را صرف طلبکاران نما، انگشتری را هم هزینهی زندگیت کن. او هم گرفت و گفت:
«...اَللهُ أعْلَمُ حَیثُ یَجْعَلُ رِسالَتَهُ...[3]».[4]
خدا میداند چه کسانی را مرجع و ملجأ مردم قرار دهد.
گوهر خود را هویدا کن!
عربی از حسین، عطایی خواست تا تنور شکم برافروزد / شاه گفتا: بگو کدام صفت، گوهر مرد را برافروزد
او می خواست پولی بگیرد و شکمی آباد کند، امّا امام(ع) فرمود: بگو ببینم آنچه که گوهر جان انسان را آباد میکند کدام است؟ عمده، این است.
گوهر خود را هویدا کن؛ کمال، این است و بس / خویش را در خویش پیدا کن؛ کمال، این است و بس
ما خود را گم کردهایم و دنبال خودمان نمیگردیم. همهاش دنبال این هستیم که این گوشه و آن گوشه را بکَنیم و نفت استخراج کنیم، مس بیرون بیاوریم و طلا بیابیم. نمیفهمیم که خودمان از نفت و از طلا بالاتریم. خودمان را بشناسیم که چهکارهایم؟ این بیت خطاب به خود گوینده است:
چند میگویی سخن از درد و رنج دیگران / خویش را اوّل مداوا کن؛ کمال، این است و بس
اوّل خودت را مداوا کن و آنگاه به مداوای دیگران بپرداز. کسی که نتواند خود را اصلاح کند چگونه میتواند دیگران را اصلاح کند. خدا در حدیث قدسی خطاب به حضرت مسیح(ع) فرموده است:
«یَابْنَ مَرْیمَ. عِظْ نَفْسَکَ فَإنِ اتَّعَظْتَ فَعِظْ غَیْرَکَ».
پسر مریم؛ اوّل خودت را موعظه کن! اگر از موعظهی خودت پند گرفتی دیگران را موعظه کن.
«وَ إلاّ فَاسْتَحْیِ مِنِّی». وگرنه از من حیا کن.
برگردیم به توضیح آیهی 15 سورهی مائده (قَد جائَکُم مِنَ الله نُور وَ کِتاب مُبین):
معلوم است، نوری که همراه رسول نازل شده، قرآن است و از رسول اکرم(ص) نیز در سورهی احزاب به «سراج منیر» یعنی چراغ روشنیبخش تعبیر شده است.
یا أیُّهَا النَّبِیُّ إنَّا أرْسَلْناکَ شاهِداً وَ مُبَشِّراً وَ نَذِیراً * وَ داعِیاً إلَی اللهِ بِإذْنِهِ وَ سِراجاً مُنِیراً.
بدیهی است تا خودش نور نباشد، منیر نیز نخواهد بود. حال اگر مراد از نور قرآن باشد، عطف کتاب مبین، عطف تفسیری میشود و اگر مراد از نور، پیامبر اکرم(ص) است، عطف مغایر میشود و به هر حال در عالم انوار، قرآن و رسول اتّحاد دارند و نور واحدند.
یَهْدِی بِهِ اللهُ مَنِ اتَّبَعَ رِضْوانَهُ.
خدا به وسیلهی این نور [قرآن یا رسول]، کسانی را که در راه رضای خدا قدم برمیدارند، هدایت میکند.
خودآزمایی
1- روال تربیت دینی چگونه است؟
2- تفاوت «رهبران دینی» و «رهبران دنیایی» را بیان کنید.
3- یک نمونه از نحوهی تربیت دینی، از حضرت امام سیّدالشّهدا(ع) را مختصراً شرح دهید.
پینوشتها
[1]ـ سورهی علق، آیات ۱ و ۴.
[2]ـ سورهی نور، آیهی ۳۷.
[3]ـ سورهی انعام، آیهی ۱۲۴.
[4]ـ بحارالانوار، جلد ٤٤، صفحهی ١٩٦.
دفتر نشر فرهنگ و معارف اسلامی مسجد هدایت
آیت الله سید محمد ضیاءآبادی